به نظر می رسد برخی سوال ها را نمی توان جواب داد . یا اینکه بهتر است بگویم بعضی از ادعا ها را ( هر چند که محق هم باشی ) نمی شود اثبات کرد گرچه که تو مطمئنی حق با تو است و ادعایت درست و بجاست .
در این گونه مواقع که قرار می گیرم به طور شدیدی احساس زجر می کنم . به هر دری می زنم تا راهی برای اثبات بی گناهی خود پیدا کنم ، ولی کمتر موفق می شوم و حتی گاهی نتیجه ی عکس هم می گیرم . مثلا یادم هست یکبار که با ماشین پدرم برای کاری بیرون رفته بودم ، در حین رانندگی ناگهان ماشین دیگری که قصد سبقت گرفتن از من را داشت ، در کنترل وسیله ی نقلیه ی خود ضعیف عمل کرد و با ماشین من برخورد کرد . راننده که خود به تقصیر خود واقف بود ، گواهینامه ی خود را به من داد که روز بعد برای گرفتن خسارت به او مراجعه کنم . به خانه که برگشتم ، پدرم از دیدن ماشین عصبانی شد . پس از ادای توضیحات من سوالی را مطرح کرد که تا الان هم نتوانسته ام پاسخی به آن بدهم : « چرا تو این همه ماشین طرف اومد عدلی زد به تو ؟ »
سوالات بی پاسخی از این دست بسیارند و زجر های ناتوانی در پاسخگویی و دفاع از خود ، بیشتر از آنها .