بوی عید

سوز هوا کم میشه ٬ بوی سبزه و عود و آب حوض میاد . تو هر گوشه ای سبزه ای سبز میشه . فرق نمی کنه شبدر چهارپر باشه یا گل شقایق . مهم اینه که ابراز وجود می کنه !
عید میاد ٬ مثل دل تنها ما ٬ مثل جیب خالی بابا ٬ و مثل ماهی سرخ کوچولو .
خیابونا پر می شن از مردم ٬ از شیرینی و شکلات ٬ از نگاه های سیر و گرسنه و تجربه های عقیم سال گذشته .
وقتی سال جدید میاد ٬ پارسال چه زود جیم میشه ! انگار اصلا از خداش بود که بره . مثل بعضی ها ...
جدیدا وقتی پارسال میره ٬ خاطره هاش رو هم واسه همیشه با خودش میبره و بازم ما می مونیم و جیب خالی و نگاه سنگین خونه . باز برنامه می ریزیم . باز درس می خونیم و قسمهای بزرگ می خوریم . ولی هیچ فرقی نداره . ولی امسال به خـ خـ خدا فرق داره ...
مردی از ته کوچه داد می زد :
                                      گل اومد ٬‌ بهار اومد ٬ میریم به صحرا

چقدر ؟ چند ؟

-یک در قدیمی کهنه ٬ چند بار به هم می خوره ؟
-فرق می کنه ٬ تا شما چقدر اونو محکم به هم بزنید !
-تو یه قرص نون ٬ چند تا پاره وجود داره ؟
-فرق می کنه ٬ تا شما چقدر اونو کوچیک ببرید !
-در یک روز چقدر خوبی وجود داره ؟
-همون اندازه که خوب زندگی می کنین !
-در وجود یه دوست ٬ چقدر محبت وجود داره ؟
-همون قدر که شما بهش محبت می کنید !