« سه شنبه ساعت پنج و نیم صبح اینجا باشید . کسی دیر نکنه ها ! »
اینا آخرین جملات فرمانده مون بود که شنبه بعد از این که بهمون لباس دادن ٬ گفت . فرماندهی که هنوز من و خیلی های دیگه نمی دونیم درجه اش چیه ؟ یکی صداش می کرد اوستا ٬ یکی می گفت فرمانده ٬ یکی می گفت حاجی ٬ یکی هم کلی بهش حال داد و جناب سرهنگ صداش کرد .
بله ٬ بالاخره ما هم داریم می ریم سربازی . داریم می شیم سرباز این مملکت . به ما این افتخار نصیب شده که ۲ سال اجباری ( توفیق اجباری ) به این مرز و بوم خدمت کنیم .
دیروز صبح بلند شدم رفتم میدون گمرک ٬ لباسایی رو که بهمون دادن رو ٬۳۵۰۰ تومن خرجش کردم تا یه سری آرم و علایم روش برام بدوزن . رو اتیکت هام نوشته : ف - د - و ( فوق دیپلم وظیفه ) مهدی یاری . گر ۱ - گد ۳ ( گروهان ۱ - گردان ۳ ) تازه کلی وسایل و خرت و پرت هم گفتن با خودتون بیارین . البته یه سری شون لازم و ضروری ان . مثل وسایل شخصی ٬ واکس و ... . ولی من موندم نقش اسپری خوش بو کننده ی هوا تو خدمت سربازی چیه ؟ یا این که کاغذ کادو تو پادگان چه کاربردی داره !
بگذریم ٬ آقا ما رفتیم . از این به بعد سعی می کنم در مورد پادگان و سربازی و اتفاقات اونجا براتون بنویسم . البته اگه زنده بمونم . فقط شما دعا کنید که مرخصی بهمون بدن تا من بتونم اینا رو براتون بنویسم .
راستی ۰۲ اسم مرکز آموزشی که قراره من برم اونجا . سه شنبه ساعت پنج و نیم صبح !
مهدی جون بالاخره این سعادت نسیبت شد تا موقعیت رستگار شدن رو پیدا کنی. شرح اوضاع اونجا خیلی میتونه برای ما مشمولین مفید باشه. پیروز باشی برادر
خسته نباشی . نمیدونی وقتی نبودی چقدر به یادت بودم .
شیش یخ و ......
سلام
ببخشید اگه با نوشته هام ناراحتتون کردم
امیدوارم سربازی خوش بگذره
ممنون از اینکه بهم سر زدی
مراقب خودت باش
که هیچ وقت...
سلام
خدمت زیر پرچم خوش بگذره
موفق باشی
سلام
مهدی جان امیدوارم که مثل باد همراه کلی خاطره شیرین این دوران رو پشت سر بزاری
سلام چه عجب اپدیت کردی
ولی از من به تو نصیحت از این بلاگ اسکای بیا بیرون
من هم به روزم
سرباز شدنتم مبارک
امیدوارم برات دقیقه های قشنگی رقم بخوره
اینا رو ول کن کی شیرینی فارغ التحصیلیتو بخوریم؟